انتخاب دشوار نظام برای آینده
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۱۰۹۶۷
با شروع اعتراضات اخیر، آنچه بیش از همه به چشم آمد نبود، جریان و افرادی بود که بتوانند در شرایط خاص یا حاد سیاسی و اجتماعی به عنوان حلقه واسطه بین طرفهای مناقشه، کنشگری داشته و به حل مسائل کمک کنند که این امر خود محصول بینماینده بودن بخش بزرگی از جامعه است که حالا احساس میکند نه تنها در دایره قدرت جایی ندارد بلکه از ان طرد شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شاید مهمترین ویژگی این جامعه بینماینده ، میانه رو بودن آن است. طیفی از جمعیت 30 تا 70 ساله که اگرچه از وضع حاضر به اندازه دیگران ناراضی است و اعتراضات را هم تایید می کند، اما تمایلی هم به زیر و رو شدن ساخت سیاسی و به خطر افتادن امنیت نداشته ولی با حفظ ساختارها دنبال اصلاحاتی است تا با دادن هزینهای معقول، به کیفیتی بهتر از حکومت برسد. این طیف به لحاظ تفکر سیاسی نیز گستره وسیعی از اصلاح طلبان میانه رو مطرود تا اصولگرایان میانهرو و بخش قابل توجهی از قشر خاکستری را که دغدغه سیاسی ندارند و دنبال زندگی بهتر هستند ، در بر میگیرد. اصولگرایانی تندرویی که این روزها خود از "حکمرانی نو" و اصلاح حکومت سخن میگویند. اما اینکه این "حکمرانی نو" به دلیل مطرح نبودن نظریه انتخابات آزاد در آن تا چه اندازه قابل تحقق است و چقدر امکان وقوع مییابد خود امری است از نظر کارشناسان سیاسی، منتفی می کند. حال اگر بنا باشد به «میانه روی» فرصتی داده شود تا از دو قطبی شدن جامعه و پررنگ تر شدن تعارضها بکاهد (که به نظر میرسد بهترین گزینه برای شرایط حال حاضر جامعه است) باید دید چه شرایطی لازم است تا «میانه روی» هم مورد پذیرش مردم بوده و هم حاکمیت و به ویژه آن بخش تندرو، حاضر به تحمل آنها در بدنه قدرت باشند.
تنگتر شدن حلقه قدرت از انتخابات 1384 آغاز و در انتخابات 88 و اعتراضات ناشی از آن، تشدید و عمیق تر شد. تا جایی که انتخابات مجلس در سال 1398 و ریاست جمهوری در سال 1400 از این نظر آشکار ساخت که مردم در نظام سیاسی محلی از اعراب ندارند. به ویژه در انتخابات 1400 حذف نیروهایی چون لاریجانی، باوجود اعتراض میانهروها ، صندوق رای که هنوز امیدی بود تا مردم بتوانند از طریق آن از اندک امکانات موجود با انتظاری حداقلی برای پیشبرد اصلاحات مورد نظر خود و چانهزنی با مراکز قدرت سود بجویند، از جرگه قدرت حذف کردند. اما امروز نتیجه بن بست در صندوق رای، پیامدهای خود را نمایان کرده و دیگر نمیتوان به همان وضع ادامه داد. بخش عاقلتر حاکمیت به طور قطع به این نتیجه رسیده که باید تغییرات جدی و هم سو با خواست معترضان به عمل بیاورد که به شهادت آمار، در تمامی انتخابات اکثریت قاطع را داشتهاند. ولی به نظر نمیرسد این خواسته، به آسانی بتواند از سد طیف کوچک اما تندرویی همچون جبهه پایداری عبور کند که حالا در همه ارکان قدرت حضور جدی دارد. بی تردید اعتراضات دو ماهه اخیر در تقابل با جبهه مذکور به ویژه پس از انتخابات 1400 معنای مهمی دارد. ضمن اینکه رغبت میانه روهای اهل سیاست برای بازگشت به حوزه سیاست و قدرت نیز خود اکنون محل تردید است. فضای ملتهب جامعه امروز از یک سو و شیوه برخورد غیرعلمی و نادرست با آن از سوی دیگر باعث شده آن گونه بر یکدیگر بیرحمانه بتازند، که برخی ترک صحنه سیاسی را بر ماندن و حضور در آن ارجح می بینند. چه بسا با تشدید چنین شرایطی، مهاجرت برای نخبگان، مهمترین راه حل تلقی شود، چه حضور آن اندازه میتواند برای افراد هزینهزا باشد که در عمل هر کنش مصلحانه ای با سد سدید خشونت، بددهنی، تهمت، افترا، و عدم عقلانیت مواجه می سازد.
آیا این امر امکان آشتی با صندوق رای را منتفی نمی سازد؟ صندوق رای نیاز به جلب اعتماد وسیع دارد تا برای افراد این اطمینان خاطر فراهم باشد که حضور آنها در عرصه رقابت پرریسک نبوده و آنها از حمایت قانون برای و ایجاد سرمایه اجتماعی در کثیری از مخاطبان خود برخوردارند این امر ضمن تداوم رقابت می تواند به بقای نظام سیاسی هم مدد برساند که در نبود آن، بقا نیز به محاق خواهد رفت. طبیعی است فراهم آوردن چنین ساحتی به کار زیادی نیاز دارد که پیش نیاز آن تصمیم قاطع به ویژه در حوزه حاکمیتی، اجتماعی و الیت های سیاسی است. که صد البته ارزش ان را هم دارد. ایجاد همدلی و کم کردن منازعات و قطبیت زدایی از فضای اجتماعی، نیاز این روزهای ایران است که با به حاشیه راندن تندروها و تمامیت خواهان، قابل حصول است. هرچند اسان نیست. آنانی که روزی از حذف اصلاح طلبان و اصولگرایان میانهروها شاد بودند، امروز فقدان آنها را به خوبی احساس میکنند و به سادگی در یافتهاند که ریزش رای میانهروها می تواند به معنای ریزش رای کل حاکمیت باشد و دیگر نمیتوان به دنبال نعلهای وارونه تندروهایی رفت که تنها به دنبال احاطه مراکز قدرت برای یکه تازی خود بوده هستند. بی گمان در نبود میانهروها فضای سیاسی و اجنماعی جامعه در دست تندروهای هر دو سو قرار میگیرد که با اردوکشی در برابر یکدیگر، تنها به ناامن کردن کشور میپردازند و طبعا این چیزی نیست که خواست کلیت حاکمیت سیاسی و مردم باشد. در این فضا، ناامیدی آن اندازه شدت و عمق خواهد یافت که شاید دیگر صندوق رای هم کارگشا نباشد. بهترین راه حل آماده کردن جامعه برای انتخاباتی کاملا رقابتی است تا امید به تغییرات مد نظر بخش بزرگی از جامعه که در حال حاضر صدایی در ارکان قدرت ندارد، در میان آنها ایجاد شود. با توجه به آخرین انتخابات برگزار شده در کشور که کمتر از نیمی از جامعه در آن شرکت کرد، انتخابات بعدی را که انتخابات مجلس شورای اسلامی است ایران را در نقطه خطرناک" مشارکت کمتر" قرار میدهد که آنوقت دیگر هیچ تحلیل و تفسیری قادر به نشان دادن این امر که مردم و میانه روها هنوز پای کارند، نخواهد بود و فضا برای ترک تازی براندازها کاملا فراهم خواهد شد. در این میانه انتخاب دشوار نظام آن خواهد بود یا برای بقای خود به میانه روها و حاکمیت مردم بر سرنوشت خود در یک انتخابات رقابتی تن بدهد یا راه رادیکالیزده شدن همه ساحت های کشور را انتخاب کند. آیا اتفاقات اخیر حاصل نتایج انتخابات ریاست جمهوری نیست که با کمترین میزان مشارکت مواجه شد و رییس جمهوری که میبایست به مذاکرات برجام و حل مشکلات اقتصادی بپردازد از کمترین اقبال عمومی برخوردار بود؟
*روزنامه نگار
216
کد خبر 1701823منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: انتخابات ۱۴۰۰ انتخابات مجلس یازدهم تجمعات اعتراضی تجمعات قانونی راهپیمایی ها و تجمعات میانه روها صندوق رای میانه رو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۱۰۹۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تعیین حقالزحمه مهندسان اوایل هفته آینده ابلاغ خواهد شد
به گزارش خبرنگار مهر، حمزه شکیب رئیس سازمان نظام مهندسی ساختمان کشور در اولین رویداد ملی جایزه معماری شیخ بهایی با اشاره بر تعیین تعرفه نظام مهندسی ساختمان، گفت: طی سالهای اخیر با برای تعیین تعرفه نظام مهندسی ساختمان با چالش مواجه بودیم و سالهای گذشته مشکلات متعددی که تبعات اجتماعی در این زمینه در پی آن وجود داشت.
رئیس سازمان نظام مهندسی ساختمان کشور در ادامه تاکید کرد: همچنین از سوی دیگر در نظام فنی و اجرایی در زمینه نظام تعرفه گذاری مشکلی وجود نداشت که سالهای متعددی این موضوع قانونی خود را دنبال میکند.
وی با اشاره به چالشهای موجود در راستای تعیین حقالزحمه «مهندسان سازمان نظام مهندسی»، عنوان کرد: هرساله این دغدغه در بین جامعه مهندسان وجود داشته که به دلیل وجود قوانین و مقررات ملی ساختمان است و از سوی دیگر مبحث روش تعیین تعرفه چالش برانگیز و از ۱۸ سال گذشته تاکنون این مقررات بازنگری نشده است.
شکیب با بیان اینکه تعرفه حقالزحمه مهندسان براساس هزینه ساخت تعیین میشود، تصریح کرد: فرمول محاسبه تعرفه حقالزحمه هیچ تطابقی با هزینه ساخت واقعی ندارد؛ برهمین اساس از سال (۱۴۰۱) درخواست بروزرسانی نرخ تعرفه را به سازمان مربوطه ارجاع دادیم.
وی در خصوص میزان مبلغ افزایش حقالزحمه مهندسان در سالجاری، گفت: تا بدین لحظه رقم دقیقی در این زمینه مشخص نشده و باید تعرفه مهندسان به اندازه تعرفه سازمان نظام پزشکی ۴۰ درصد یا برابر با افزایش حقوق کارگران به میزان ۳۵ درصد لحاظ شود. البته ناگفته نماند بر مبنای هزینه ساخت باید ۱۰۰ درصد افزایش پیدا کند.
این مسؤول عنوان کرد: براساس شرایط فعلی کشور، جامعه مهندسی توقع دارد تا میزان افزایش نرخ حقالزحمه طبق نظام پزشکی یا معادل رشد حقوق کارگران باشد.
رونق ساخت ساختمان با معماریهای با شکوه در کشور
همچنین در ادامه این رویداد، علی کریمی آنچه رئیس سازمان نظام مهندسی ساختمان استان تهران، گفت: در دهههای اخیر ارمغان خلاقیت معماران دور از دسترس قرار گرفته و جلوه آفرینش ساخت و ساز به چشم نمیرسد؛ ایران نیاز دارد تا مجدد ساختمانهای با شکوه مانند ساختمانهای قدیمی ساخته شود.
رئیس سازمان نظام مهندسی استان تهران در ادامه تاکید کرد: معماران باید از چهارچوب قوانین تکراری ساخت ساختمانهای مکعبی و مستطیلی خارج شوند تا از گونههای نوین ساخت و ساز بهرهمند شوند.
این مسؤول عنوان کرد: یکی از دلایل عمده که موجب دامن زدن به این موضوع میشود، حقالزحمه است. نظام تعرفه گذاری مسیر خلاقیت و شکوفایی معماران را منحرف کرده و قانونگذار باید قانون تعرفه گذاری را تعلیق کند و این اتفاق نیازمند مطالبه جمعی فعالان این صنعت است.
کریمی آنچه در پایان خاطر نشان کرد: ساخت ملکهای خوش طرح نیازمند سرمایه بوده؛ قطعاً با قیمتگذاریهای دستوری موج خلاقیت معماران شکوفایی نخواهد داشت.
کد خبر 6088762 زهره آقاجانی